نتایج جستجو برای عبارت :

1. بازم شروع شد!

شاعر میگه ...
بازم درد و دوتا چشمی که داره میگه برگرد و...
بازم درد و ...دلم کم کم داره یخ میزنه تو روزای سرد و...
بازم برف و ...
دلی که قد دنیا بات داره حرفو ...
بازم برف و...تو نیستی و یه مشت خاطره مونده زیر این برف و...
بازم برف...
؟؟؟
....
خدایی؟؟؟
سوز سردی میاد...انگار واقعا قراره دوباره برف بیاد...
 به وقت ۴۲ ام اسفند!
 
بازم نشد 
نمیدونم چیکار کنم
نمیشه نمیشه   همش وقتا رو تلف کردم  باز میگم هنو وقته
فردا معلوم نیس چی میشه
باید میدونستم  زرنگتر ازین حرفاست 
و من باز تا الان همونجورم
کی میشه بتونم بشکنم این حالتمو؟
---نشد  نا امیدم بازم نمیشه
اما نمیدونم از کجا شروع کنم چی رو بگم چی رو نگم چطور بگم 
نمیدونم میشه هنوزم بگم من دیوانه وار عاشقتم
میشه بازم بگم من هنوزم خوابتو میبینم و مجنون شدم رفته
میشه من بازم فریاد بزنم بگم که چقدر از این دنیای نامرد دلگیرم که هیچی از تو قسمت من نشد جز حسرت عشقی عظیم
میشه بگم تمام عمرمو حاضرم بدم ولی یک لحظه نگاهم دریای نگاهتو بنورده
میشه من هنوزم از تو بنویسم
کیمیای زندگی من
چی شد که بازم همون شد
تکرار گذشته انگار کسی اونو از قبل نوشته
چه سخت و تاریک 
بازم دنیایی که دوس نداریش 
عینک خوشبینیم انگار کار ساز نیست
شاید این اشتباه همیشگی با عثشه
بودن تصادفی 
اره شاید عدم انتخاب اختیاری اونا
بازم چشمامو میبندم رو بدیا
سعی در گذشت زمان خخخ
این میگذره اما به زور؟
کاش بشه یروز روزا اونطوری که میخواد بگذره
با ادمای انتخابی
 
تموم شد جلو چشمای خودم تموم شد
دلم به اندازه دنیا  براش درد میکنه  قلبم براش جاکنه قلب درده برگشته  دوباره
ولی بازم نمیفهمه  بازم نمیفهمه
بازم اشتبیاه  های قبل
 
یه زمانی 8 سالم بود اقاجونم گفت بابا یه وقتی بشه آدمی زادم بخرن و بفروشن  اره اقاجون الان ادمم میفروشن خیلی ساده میفروشن
 
خدایا خودت به داد همه گرفتارا برس
خب الهنا و ربنا من لنا غیرک
هیچی مثل کتاب خوندن نمی تونه توی زندگی معجزه کنه ..
 
 
کلی کتاب می خونیم اما 
به قرائت و قلم و نوشتن بازم نمی رسیم 
فقط از سطرها با حرص و طمع خودمون عبور می کنیم  
 
 
اما قرآن یه جور دیگه اس .. خوندنش تمام تفسیرهایی که ساختی رو کنار می زنه 
یه چیز دیگه می بینی .. 
هر کسی هم از یه جایی شروع می کنه به دیدن 
شروع می کنه به راه افتادن ..
خیلی وقتا یه فاکتورهایی وجود دارن که در عین بی ربط  یا کم ربط بودن، میتونن رو نحوه نگاه ما به مسائل تاثیر جدی بذارن. چیزی که برای من جالبه اینه که خیلی وقتا متوجه شون نیستیم. یعنی فکر میکنیم نظری که داریم چیزیه که واقعا با منطقمون بهش رسیدیم، ولی با یه کم دقت میشه متوجه تاثیر اون فاکتورها که ربط منطقی به قضیه ندارن شد. من واسه اینکه تا یه حدی حواسم رو جمعِ این عوامل کنم و تاثیرشون رو کنترل کنم برای خودم یه سری سوالات دارم تحت عنوان "اگه اونجوری
از اون دوشنبه لعنتی... 
برات نوشتم چیزی شده دیشب ساعت دو شب تماس گرفته بودی ؟ 
- نوشتی : ببخشید خواستم بزارم گوشیم رو تو جیبم دستم رفت روش 
نوشتم فدای سرت فقط نگران شدم 
نخوندی !! 
بازم نوشتم نخوندی !!!! پرسیدم قهری ؟ نوشتم این ادا اطفارها چیه ؟ تو که میدونی فردا امتحان دارم ؟؟؟
نخوندی !!؟ 
نوشتم نگرانم !! نخوندی !! نوشتم تو رو خدا یه چیزی بگو ...
نوشتم و نوشتم و کل روز رو نوشتم 
دیگه شکی نداشتم یه اتفاقی افتاده 
من تو رو میشناسم ! تو آدمی نیستی که روز ق
دوباره منمو فکر به تو....دوباره فکرى که میشه لبخند رو لبمبازم همین لبخند لعنتىلبخندى که بغض میشه تو گلومبغضى که وا نمیشهنفس کشیدن سخت تر میشهنفسى که آه میشهبغض بالاخره اشک میشه... :)اشکى که درد میشه تو تنمبازم یاد تو افتادم...این منم...درد میشه فکر تو توى سرم...فک کنم از اول شروع میشه...اره این داستان منه همیشه...
 
 
-WINTER FLOWER-
❄❌don't copy❌
توی فصل پروازبازم دل شکستهپرنده نشستهنشسته همونجاهمونجا که بغضشتو روزای سرماهمیشه شکستهیه روز خزونییه مرغ شکاریزد و جفشو بردهمین شاخه بودشهمین شاخه ای کهکنارش ، شکستهغم و غصه هامونصداشون سکوتهبا چشمای بستهبازم میشه پر زدبازم میشه سر زدولی باز خیالیبه روزای رفتهبا یه ذهن خستهچرا هیچ عقابیسراغش نمیاداخه این پرنده دلش اونو میخوادیه جفت خیالی یه دنیای دیگهیه روز خزونیپرنده که رفته
اومدم اینجا چون امنیت ندارم 
کانالمو میخونه 
نمی‌خوام چیزی ازم بدونه ،من هندونه سربسته ام‌،هندونه در بسته‌ام 
بیرون این سبز قشنگ یه درون قرمز و سفید و زرده .پر از تخم 
نمیخوام کسی تخم هامو ببینه،بشمره،قرمزی‌ها و سفیدی ‌هامو ببینه 
حتی شوهرم ،مخصوصا شوهرم 
کانالم‌ خوند اومدم اینجا.وبلاگ قبلی رو شاید بدونه ،وبلاگ قبلی قبلی رو نمی دونه مطمئنم 
باید ایمیل جدید بسازم ،بازم بازم ،بازم 
اینطوری دوستی‌هام دووم ندارن 
ولی کسی نباید منو بلد
تصمیم داشتم 28دی برای دوساله شدن وبلاگم یه متن بنویسم بعد دیدم چیزی برای نوشتن ندارم. دلیلی که باعث شد این وب را بزنم انقدر حقیر که سعی دارم فراموشش کنم وبه جاش دلایل جدیدی جایگزین کنم. تصمیم داشتم همه ی حرفاما اینجا فریاد بزنم بدون سانسور باهویت جدید دختری باگوشواره های مرواریدی اما نشد تقصیر خودمه به این فکر نکردم که حتی اگه اسم خودم وکسایی که در موردشون مینویسما تغییر بدم بازم چیزی عوض نمیشه بازم خودمم باهمون شخصیتی که داشتم بازم  نمیتون
نمیدونم چرا اما بازم برگشتم اینجا بنویسم امیدوارم بازم پشیمون نشم از رفتم به بیان یا ساختن کانال های متعدد توی تلگرام !!!!! بهرحال برگشتم توی این مدت اتفاقات زیادی افتاده اما خب مهمترین هاش اینکه بعدازظهر بعد ازشرکت میرم توی یه مجموعه کوهنوردی کار میکنم از طریق حبیب کاف رفتم این مجموعه یانا کار بعدش اونجا روزهای یکشنبه یکسری کلاس اموزش روانش شناسی سازمانی دارند که شکرت میکنم یه ذره به زندگی امیدوارتر شدم همین اما خب بازم هم مثل همیشه درد لع
وقتی وسیله ای رو که دوست داری گم میکنی، وقتی کسی رو که عاشقشی ترکت میکنه، وقتی عزیز ترین فرد زندگیت از دستت میره همه اینا میتونه بزرگترین حفره رو تو قلب و روحت بوجود بیاره میتونه کلا از زندگی کردن نا امیدت کنه میتونه کاری کنه دیگه نتونی اون آدم سابق بشی.... ولی در نهایت جادوی زمان یجورایی همه چیز رو ریست میکنه یه چیزی مثل ریست فکتوری، انگار که هیچوقت این همه غم و مشکل رو تجریه نکردی انگار همش یه خاطره محوه پس ذهنت انگار تازه یادت اومده میخوای ز
گاهی ما آدما نمیخوایم قبول کنیم که همه چیز تموم شده ...
همه ش با خودمون میگیم نه
اینجوری نیست ...
اون همچین آدمی نیست ...
همه میگن بابا این یارو آدم خوبی نیست ... هزارتا هم مدرک میارن برات ...
ولی بازم دله دیگه ...
عشق آدمو کور میکنه ...
با اینکه هزارتا مدرک خیانت ازش می بینی بازم میگی واقعیت نداره ...
سال ها میمونی به امید روزای بهتر ...
ولی خبری نمیشه ...
فکر میکنم رفتن آخرین چیزیه که آدما از عشق باید یاد بگیرن ...
واقعا هیچی نیست ... وقتی تهش هیچی نیست باید زو
دانلود آهنگ جدید رضا تبرایی به نام خواب
متن آهنگ جدید خواب - رضا تبرایی
Скачать новую песнюReza Tabarraei Khab
Текст песни Khab Reza Tabarraei
بازم تو خواب من بیا بازم کنار من بشینВозвращайся спать во сне снова
دستاتو رو سرم بکش چشمای خیسمو ببینПодними руки мне на глаза
بازم تو خواب من بیا حالم رو زیرو رو بکن

ادامه مطلب
....
برگای زرد ...
منو یاد تو میندازن...
چه زود رسید پاییز بازم..
....
نیستی ...
روزا دارن...
آروم آروم سرد میشن ...
غروبا دلگیرترن....
همه دنیا بهم میگن ..
نیستی!
....
این آهنگ رو میخونم...
مامان میگه :کی نیست؟
....
ترم از فردا شروع میشه ...البته که مشخصه هیچ کس از فردا نمیره ...اما پس فردا ...تجارت ۴ با یه استاد که روز اول لیست داره و حضور غیاب میکنه و دو نمره به حضور کامل میده ...!نتیجه اینکه عملا ترم از ۸ صبح یکشنبه شروع میشه !و میییره تا یکشنبه هفته بعد!تا ۷ مهر که حذ
بعضی اوقات،انقدر انتخاب کردن و تصمیم گیری سخته،که حتی بقیه هم نمی تونن کمکت کنن،اینجور مواقع آدم هر چقدر هم که بشینه فکر کنه بازم فایده نداره چون بازم به تصمیم درست نمیرسه.یعنی قشنگ گیر میکنه.
اینجور مواقع آدم چیکار کنه می تونه به تصمیم درست برسه؟
یا رب نظر تو برنگرددشنبه صبح پیام دادم رو گروه سه تاییمون که این چیزایی که واسه صبحانه خریدم سیرم نمی‌کنه. بحث نون شد و خوردنی. سه تایی که آنلاین شدیم تماس سه نفره گرفتیم واسه اولین بار. حرف زدیم، حرف زدیم و بازم حرف زدیم. وسطاش می‌گفت اینجا اینترنت ضعیفه. ملت تو خیابونن اما فکر نمی‌کردم جدی باشه.بازم حرف زدیم.
ادامه مطلب
[In reply to My music]
Mehraad Jam
Shiko Pik
#MehraadJam
تورو دیده رد داده قلبم 
نباشی میمیرم حتماً
آخه یه جایی از قلبموُ زدی
که نزده بود هیچکی قبلاً
دلم می خواد یه جای شیک و پیکو 
تو باشی و تو باشی و من و یه موزیک هیتو
زبونم بگیره بخوام بگم می خوامت!
میمیرم من بی بی تو
هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
همین دیشب بازم خوابتو دیدم 
چشام قفلی زده بازم رو عکسات
نیاد روزی که چشماتو نبینم
هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
همین دیشب بازم خوابتو دیدم 
چشام قفلی زده بازم رو عکسات
این چند وقت که همه چیز رو رها کرده بودم یه سری اتفاقا خوب بودن که افتادن و یه سری ها هم بد.حالا دیگه بسته منفعل بودن.اگر نه بعدها ده سال بعد مثلا،مطمئنا به خودم مدیون خواهم شد
با ترجمه‌ی مقاله‌ی شناخت فرصت شروع میکنم.اگرچه الان خیلی کندم ولی خوبه بازم.
اعصابم خورده،
نه نمیگم ولی باید رفت، تا خستگیم در ره...
اون روزا دیگه بر نمیگرده، باید رفت
رفتنم بهتره بودنت عادتِ
کاش بر نمیگشتم
نمیدونم چیکار دارم میکنم، نمیفهمم، هی میخوام ادیتش بزنم میگم نه، نه، نهه!با اینکه میدونم ببینه شاید یکم ناراحت شه... یکم؟ 
تو کارکترام ندارم کلک یکم.
بیشتر اَ یکم. ولی نه! ادیتش نمیزنم. نمیدونم میخام تلافی چیو سرش خالی کنم؟ چرا خوبم میدونم، ولی این مشکل توعه کوثر... اینو بفهم.
شرت مثل غمت کم 
 
اه ، به من چههههه، بهت گ
بازم مثل همیشه یه روز عاشقانه بودی و روز بعد دوباره ملکه عذاب من...
بازم تغییر فاز دادی. تحت این تغییر فازهای تو دارم نابود میشم. دلم واسه
اون پرستویی که تهران دیدمش یه ذره شده... دارم دق میکنم پرستو. اگه تو هم
اینقدر دوسم داری چرا شکنجم میدی؟؟؟
به چی قسمت بدم که برگردی و یک
عمر همدمم باشی؟ چرا از تو فقط خاطراتت نصیب من شد؟ چرا از تو فقط کج خلقی
ها و تغییر فازت مال من شد؟؟؟ تا کی باید درد بکشم؟ تا کی باید هر روز صبح
نامه بنویسم برات؟
چهارشنبه هف
بازم خدا بهار داد: طبیعت و نوروز از نگاه دین با زبان شیرین شعر.
 
بازم خدا بهار داد : سید محمد مهاجرانی، نشر جمال
معرفی:
نعمت زیبا و سرسبز پروردگار همان که همیشه صدای پایش شنیدنی، شکفتنش دیدنی و عطرش بوییدنی است، همان که همیشه با شادی به استقبالش می‌رویم و رسیدنش را جشن میگیریم.چه نعمت ارزشمند و نازنینیهمه چیز آن زیبا و پر از خیر و برکت استو زیبایی اش نشانه زیبایی خداستو پیامش این است: طبیعت پر از بهار شد، دل هایتان را هم سرشار از بهار کنید.بها
متن آهنگ بهنام صفوی بنام بازی
 
کسی جز خود تو شبیه تو نیستنمی تونم اصلا شبیه تو شمرسیدن به تو غیر ممکن شدهنمی دونم اصلا به چی دلخوشمتو انقدر خوبی که دریا شدینمی گم خودت رو تو من غرق کننه می شه که با تو مساوی بشمنه می شه بگم با خودت فرق کنمن این بازی رو می بازمتو از قلبم خبر داریتو چشمات آس گم می شهیه عالم برگ سر داریمن این بازی رو می بازمتو از قلبم خبر داریتو چشمات آس گم می شهیه عالم برگ سر داری
دیگه بسه حرفامو یادم نیارکه هرچی بهت گفتمو از برمهن
حلوای سردار رو خوردم امروز. کم کم دارم احساس ناراحتی میکنم به خاطر مرگش. نمیدونم شاید از بیرون بهم تلقین شده... ولی زرافه گفت ببین اگه بابات کتکت بزنه بازم باباته. همسایتون بیاد بخواد با بابات دعوا کنه، با اینکه ازش کتک خوردی، ولی بازم طرف باباتو میگیری. حق داد بهم که ناراحت باشم.
 
عکس حیوون های آواره شده استرالیا رو دیدم، دلم کباب شد. از وقتی دیدمشون همش دارم غصه میخورم :(
 
غیر از اینا روز خوبی بود. امتحانمم خوب بود. فردا هم زود پاشم درس بخونم.
سلام مجدد خدمت همراهان فعلی وآینده ی وبلاگ
داشتم به این فکر میکردم که روند آموزشی را به چه صورت جلو ببریم که به این نتیجه رسیدم که قبل از شروع آموزش ها شاید بد نباشه یک آموزش از نحوه ی یادگیری فتوشاپ برای شما قرار بدم
به همین منظوری پستی رو آماده کردم که در ارسال بعدی برای شما عزیزان ارسال میکنم
فکر می کنم اینکه نقشه ی راه را بدانید و شروع کنید نتیجه ی بهتری داشته باشه
بازم ممنون از همراهی تون .
 
به زودی با آموزش های قوی در خدمتتون خواهم بود
* حالش اینه !!!
* این درحالیه که تقریبا چهار روزه باهم حرفی نزدیم! نه من پیامی دادم و نه اون! البته که حال خرابش به حرف نزدنمون هیچ ربطی نداره! اون مشکلات خودشو داره.. خب منم مشکلات خودمو دارم ولی.. ولی بازم با اینکه دفعه‌ی اولی نیس که چنین شرایطی رو داریم، بازم من انتظار حرف نزدن ندارم..
ادامه مطلب
نرفتم امامزاده و نمیرم به مراسم شام امشب چون واقعا حالم خوب نیست سر همون قضیه شیری که خوردم :دی اما دوباره شروع کردم. حتی اگه توی حالت روحی خوبی نیستم. این یک هفته انگار یه قرن گذشت. اما دیگه بسه. باید بلند بشم. بلند شمو دوباره شروع کنم. شروع کردن سخته نمیدونم چرا همش این اتفاقا میفته و منم هر بار خودمو گم میکنم. میترسم نتونم اما میگم گور بابای ترس حرکت کن شد شد نشد بازم امتحان میکنی. نمیخوام تو این وضعیت بمونم. فقط میدونم باید رهاش کنم. نمیدونم م
بعضی اوقات،انقدر انتخاب کردن و تصمیم گیری سخته،که حتی بقیه هم نمی تونن کمکت کنن،اینجور مواقع آدم هر چقدر هم که بشینه فکر کنه بازم فایده نداره چون بازم به تصمیم درست نمیرسه.یعنی قشنگ گیر میکنه.من اینجور مواقع،چند وقتی از موضوع فاصله میگیرم،چند روز خودمو با چیزهای دیگه مشغول می کنم و اصلا به اون موضوع فکر هم نمی کنم،بعد دوباره بهش فکر میکنم،اون موقع ست که،به نتیجه میرسم.امتحان کنید،جواب میده.
یک فیلم جذاب دیدم که یک سکانسش خیلی خیلی دوست داشتم ینی همون صحنه ایه که حقیقتش رو توی زندگی خودم احتیاج دارم :) اون سکانس جدا کردم فرستادم کانال :) 
همون جایی که دختر بخاطر مرگ برادرش ناراحته و برای این پسره (همکار) درد و دل میکنه فقط واکنشهای مرد جاذاب بود حتی نگاه کردناش!
هووف چی بگم؟ بازم خواستم حرفم بزنم نتونستم :/ حرف زدن سخت شده 
هرجور کلمات کنار هم میچینم بازم حس منو درست نشون نمیده...
همین دیشب بازم خوابتو دیدم دانلود آهنگ از مهراد جم (رایگان و کیفیت عالی)
Ahang hamin dishab khabeto didam az mehrad jam
همین دیشب بازم خوابتو دیدم دانلود آهنگ از مهراد جم (رایگان و کیفیت عالی)
تورو دیده رد داده قلبم ...♪
نباشی میمیرم حتماً ...♪
آخه یه جایی از قلبموُ زدی ...♪
که نزده بود هیچکی قبلاً ...♪
دلم می خواد یه جای شیک و پیکو
تو باشی و تو باشی و من و یه موزیک هیتو ...♪
زبونم بگیره ...♪
بخوام بگم می خوامت
میمیرم من بگی بی تو ...♪
هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم ...♪
هم
تا حالا شده دستتون به هیچ جا جز خدا بند نباشه؟
تا حالا شده حس کنید فقط خدا میتونه کمکتون کنه؟
من الان دقیق تو این مرحله از زندگی‌ام.
دارم نکاه می‌کنم الان چند ماهیه همش اینجا دارم از مشکلات می‌نویسم
چرا؟ چون که اتفاقای خوب اونقدر کم و وضوحش تو زندگیم کم شده که جدیدا تا میام بنویسمش، بازم مشکل بعدی شروع میشه.
دلم میخواست اینو زود‌تر بهت بگم.
ولی! از دستت یکم ناراحت شدم و بخاطره همین جواب‌تونو ندادم.
با اینکه کاری‌هم نکرده بودی..
انی‌وی. میخواستم اینو بهت بگم. نشد اما اینجا میگم‌ش.
وقتی پرسیدی من یه لحظه‌دلم سوخت و خواستم بیام پیویت و بگم ولی خب:/
و حتی وقتی بخاطره تام ناراحت بودی و دلداری میخواستی بازم میخواستم بیام پیویت ولی بازم خب:/
یعنی یکم رفتارم عجیب میشد.. درنتیجه هیچی نگفتم.
چه بهار دلگیری...اصلا بهار همیشه دلگیر بوده، نمیدونم چرا بقیه انقدر ذوق اومدنش رو دارن‌.چه ذوقی داره شروع یه سالِ دیگه بدونِ تو؟!
چقدر رنگ سبزِ این روزهای شهر تو چشم میزنه و حالمو بد میکنه‌.
راستی بهت گفته بودم فصل بهار اذیتم میکنه؟ بهار هیچوقت مالِ من نبوده، درست مثل تو.
اگه یه روز خواستی بیای، بهار نیا.... پاییز بیا، وقتی دارم پا به پای طبیعت برات میبارم بیا، وقتی امید مثل پرنده ها از دلم کوچ میکنه بیا، وقتی هوای دلم ابری و تیره است بیا‌.
بذا
وای خدا کانادا پر مرد تنهاست!
پر!
 
یعنی اگه به اینها بگی ببین من ازدواج کردم و سه تا بچه دارم و خوشبختم، بازم میگن میشه حالا یه رابطه شروع کنیم؟
شاید طلاق بگیری؟!
 
با اینکه میشه با فاحشه خوابید ولی مردها خیلی احساس تنهایی مطلق دارن.
 
مطلق.
 
بعدم که ریجکتشون میکنی داغون و نابود میشن.
اگر یک چیز توی دنیا باشه که باعث شه تن به هر نوع درمانی بدم اون چیز اضطرابه.
دیروز جواب آزمایشمو گرفتم.
بازم هورمون هام بهم ریخته 
فقط به خاطر استرس خیلی زیادی که بهم این مدت وارد شده 
چرا نمیتونم از شر این استرس راحت بشم؟
پ.ن: علی رغم تردید خیلی زیادم جلسات نوروفیدبک رو شروع کردم.یه جورایی عجیب غریب و ترسناکه... فقط امیدوارم جواب بده .فعلا که فقط سرگیجه دارم
مشغولم به قانع کردن خودم،که لطفا غمبرک نزن که لطفا بازم تحمل کن تو ضعیف نیستی یکم فقط یکم حالت خوب نیست بیاه و سعی کن همونی شی که میخوای حالا این وسط اگه یکمم ناآروم و خسته بودی طوری نیست حق داری،من بازم دست و پا میزنم ببینم چی میشه.تاحالا واسه هیچکی اینقده دلتنگ نشده بودم.
کتاب تاریخ فلسفه جلد یکم یونان و روم، نوشتهٔ فردریک چارلز کاپلستون ، ترجمهٔ سید جلال الدین مجتبوی، نشر علمی فرهنگی. 
خب معلومه که راجع به چیه! درسته تاریخ فلسفه رو خوندم با کتابای دیگه اما فکر کنم این کامل تر نوشته بازم نمیدونم ذوق دارم برای شروع کردنش. شاید هنوز مطمئن نباشم که فلسفه میرم یا فلسفه هنر ولی در هر صورت منابع یکینو منم دلم نمیخواد تنبلی کنم دلم میخواد یاد بگیرمو تلاش کنم. فکر کن یه عالمه چیز جدید بفهمی -^___^- همین بریم شروع کنیم. مج
میدونی چیه ؟ دلم می‌خواد فقط بخوابم 
اخه تو شرایط فعلی تنها جایی هست که میتونم ببینمت و بکشن کنم ...
عذاب جهنم رو لحظه لحظه میکشم ...
ثانیه های نبودنت ...
با خوندن پیام های قدیمی مون و گوش دادن وویس هات چشمامو میبندم و به محض باز شدن چشمام بازم شروع می‌کنم به خونم پیام هامون ...
چه قدر دیگه با اشک بخوابم و با بغض بیدار بشم تا بیایی ؟؟؟؟
 یه دختره مانتویی محجبه بودم ، هیچ وقت به چادر به صورت جدی فکر نکرده بودم ، احساس میکردم حجابم رو دارم و البته راحتترم ! میدونستم نگه داشتن چادر خیلی سخته و دردسر داره ! ناگفته نمونه خانواده هم کلا مانتویی هستند ! …
تا اینکه وارد دانشگاه شدم ، از اولین راهیان نور دانشگاه اسفند ۸۹  شروع شد فقط جرقش …
ولی وقتی برگشتم به شهر بازم دیدم  چادر خیلی سخته در واقع میشد گذاشت به پای جوگیری !
عیدش نوروز ۹۰ رفتم اردوی جهادی ! تفکراتم کم کم داشت تغییر میکرد
خداروشکر همونجور که تو این پست گفتم قرار گذاشتم که از امروز مراقبه رو شروع کنم.
چند روز گذشته گوشیم رو کوک می کردم برا ساعت 3وربع صبح که پاشم و نمازشب بخونم اما یا بیدار نمی شدم یا وقتی بیدار می شدم خیلی کسل بودم و در نتیجه می گرفتم می خوابیدم. به نحوی که حتی نماز صبحم قضا شد 2روز گذشته.
اما امروز گوشیم که زنگ زد قشنگ بلند شدم ولی بازم کم کاری کردم و گرفتم خوابیدم.
اما دوباره ساعت 4صبح ، سراذون صبح بیدار شدم. بچه ها تو نمازخونه اذون صبح گذاشته بودن
سلام.
دلم باز هم گرفته. اصلا دله دیگه باید بگیره. مگه نه؟
چرا گرفته؟
از دست کارهام. از دست کارهام. از دست گناه هام. از دست بی معرفتی هام.
این همه لطف کرده تا اینجای عمرم به من. ولی من چی؟
شب تولدش. روز تولدش. باید دلشو بشکنم؟ باید گناه کنم؟
بخدا دیگه آقا خسته شدم.
دارم از خدا دور میشم. آقاجان ...
نوکری هم بلد نیستم. خاک تو سر من که اسممو نوکر میذارم.
ولی آقا دلم خوش بود دیگه از روز تولد شما، دیگه تموم میشه این بی معرفتی هام.
ولی خب بازم ... .
آقا راستی!
امش
زرتشتی نیستم اما همیشه افتخار کردم به کسی که اسمش با سه عنوان ساده گره خورده: پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک

اساس این سه اصل بر اینه که: کسی که فکر سالم داشته باشه کلام نابه جا به کار نمیبره و کسی که پندار و گفتارش درست باشه در رفتارش هم دست از پا خطا نمیکنه!

اگه تمام دنیا فقط و فقط بر اساس همین سه اصل زندگی میکردن؛ اگه تنها چیزی که همه به بچه هاشون یاد میدادن این بود... به نظر شما؛ مردم آزاری، دزدی، دروغ، دورویی، خیانت و... وجود داشت؟
بازم کسی ا
صدبار بهت گفتم برو
بلاکت کردم 
از همه جا
ول کن نیستی پا شدی اومدی ارومیه؟ خجالت نمیکشی میفتی دنبالم؟شاید این من نبودم که یذره جرعت و جنم داشتم رفتم به مسئول سینما گفتم،شاید یه دختر ضعیف طرف حسابت بود،بازم میخواستی بیفتی دنبالش؟
ببین منو،هرچی میگذره میفهمم هرچقدر بیشتر ازت متنفر باشم بازم کمه،کاری نکن بردارم اسم و شمارتو تحویل پلیس بدم،خودت راتو بگیر و برو
میدونی که هرکاری ازم سر میزنه،پس دنبال دردسر نه برا خودت نه برا من نباش
ازت متنفرمم
این دو سه روزی که با زور دولت تدبیرو امیدو این داستانا پامونو از فضاهای مجازی کشیدیم بیرون ،خیلیا برگشتن به بیان و من از این بابت خوشحالم هرچند که میدونم اینم یه مقطع کوتاهیه و اوضاع نت که روبراه شه بازم همه شون ستاره سهیل میشن.
اصن من معتقدم هیچ جا خونه خوده آدم نمیشه بابا جان! خوش برگشتید اما بی معرفت نباشید  و یادتون نره وقتی تلگرام و اینستاگرام بهتون وفا نکردن و تو چله سرما ولتون کردن رفتن  بازم بیان بود که درو به روتون باز کرد! بله بله.
از
 
✳️ تدریس جمع های ذهنی✳
مثال :   ... = 7+20+5+30+3+5+8
در اینگونه جمع ها، ابتدا با روش معادل سازی سعی در ایجاد تصویر ذهنی، دسته های ده تایی، داریم.
با پرسش اینگونه سوال ها و درگیر کردن ذهن بچه ها، از گنگ و سخت ومبهم بودن آن ها،به دلیل طولانی بودنشان،کاسته ، و حل آن ها لذت بخش می شود. 
بچه ها، یه بازی ریاضی دیگه :
عدد 30 چند دسته ی 10 تایی دارد؟ 3 تابالای عدد 30 ، به نماد دسته ی 10 تایی، 3 دایره ی کوچک می کشیم. 
عدد 20 ، چند دسته ی 10 تایی دارد؟ 2 تابالای عدد 20 هم 2
متن آهنگ یه چیزی بگم از امیرعلیبزار از حرفات یچیزی بگم فردا نگی نگفتی چرااخه واسه گفتن اینا دل تو دلم نیستبزار از دردام بگم چقدر تنهامنرنجی از حرفام ولی بد تا کردی باهامدرد نبودن تو کم نیستبازم بیا دوباره حس مشترک با همبسازیم امشبو خدا هم افتاده نگاهش توی نگاهمسرده هوا چقدر سرده حواس تو کجا پرتهدل من از این فاصله ها پر از دردهاون که رفته کاشکی برگردهبازم بیا دوباره حس مشترک با همبسازیم امشبو خدا هم افتاده نگاهش توی نگاهمسرده هوا چقدر سرده
من قبل از این که بیوشیمی بگیرم خیلی میترسیدم چون خیلی از خرخون‌ها هم میگفتن درس سخته و نچسبیه ولی خب من عاشقش شدم این برمیگرده به علاقه ام به شیمی و یک استاد خیلی خوب و جذاب انقدر جذاب که باعث شده به این فکر کنم بیوشیمی چقدر زیباست و بخوام برم برای فوق بیوشیمی بخونم ولی هنوز اون بخش زیست دوستم میگه نه نه زیست بخون بازم توش بازم بیوشیمی هست 
خلاصه که دو سال وقت دارم که تصمیم بگیرم بیوشیمی بخونم و یا همین زیست سلولی و مولکولی‌ رو
از اینکه دارم اینجا مینویسم...غمگینم...برای آدمی که بیشتر از وبلاگ، کانال میخونه و تو کانالش مینویسه...اینجا بودن غم انگیزه...البته بازم خداروشکر (با لحن مهران مدیری تو هیولا)...که اینجا هست سرگرم میشم...هی چرخیدم و هی وبلاگ فالو کردم و هی کامنت گذاشتم...منی که معمولا خواننده خاموش بودنو ترجیح میدم...!!
به دوران زیبای پیامک بازی هم برگشتیم...و بازم خداروشکر (همچنان با همون لحن) که سرویس پیامک دادنو قطع نکردن...آره بیاید جنبه های مثبت این قضیه رو ببینی
از مترو پیاده میشم/ ایستگاه انقلاب/ شلوغ/ ساکت/ اکثراً غمگین/ البته جز افرادی که دنیا و اطرافیان به تخم هندونۀ شب یلداشونم نیست/ معمولا افراد بی بند و بار و بیخیال/ اما تو همین حین صدای ویولون به گوش میرسه/ خانومی داره تو مترو ویولن میزنه و کمی منو از این افکار و از فکر این آدمای مزخرف در میاره!/ خیلی لذت بخش/ ولی متاسفانه نمیشه وایستاد/هنگام برگشتن/ هنگام ورود به مترو/ ایندفعه خانومه نیست/ ولی یه آقا داره گیتار میزنه/ باز این سکوت غم انگیزو تو ای
متن آهنگ طهرون آوان بند
 
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه
هی دادنزن بسه دیگه دلمو خون نکن نه از دل خود من دیوونه رو بیرون نکن
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون بازم اگه منو دیدی یهو رو برنگردون)2
ازین همه تنهایی و بارون چی بگم از قصه عاشق کش طهرون چی بگم
از حال بد این دل بی طاقت من که شده این روزا دست به گریبون چی بگم
هی باز چیه اینقده غرور و هی ناز چیه وای قلب منو دردتو این همه آواز چیه.
(هی تو طهرون نزدیک پیچ شمرون
نمیدونم این رابطه ای که تازه با میم شروع شده درسته یانه
اما بشدت احتیاج دارم از نوع عاطفی!
همین که باشه حرف بزنیم
دردودل کنم برام کافیه
نمیدونم درسته یاغلط!
فقط میدونم به همچین دوستی احتیاج دارم
کاش میشد دوست تازه پیدا کرد باهاش سینما رفت
رستوران کافه!نمیدونم یه چی که حالمو خوب کنه!
دلم تنگه برا اون روزای خوب کاش میشد بازم اون حال خوب وروزای خوب برگرده
صبحا که چشمام باز میشه اولین چیزی که میبینم ساعته. نور کم جون صبحگاهی روش افتاده. ایده آلم این بود شاخه برگی که قلمه زدم بیاد آویزون شه دورش ولی هنوز اونقدر بزرگ نشده. إنی وی. معمولا ساعت رو اشتباهی تشخیص می دم. چون ساعتای دیگه ش معلوم نیست و مغزمم خوابه هنوز. یعنی اگر پنج و نیم باشه من فکر میکنم چهار و نیمه! برای همین بازم میخوابم! و اگر صدای بلند نماز خوندن پدر و برادرم نباشه حتما خواب می مونم! خب بدم نشده. چون سعی می کنم از همون اول هوشیارتر عم
دانلود آهنگ ابوالفضل فلاح چته رفیق عاشق من
Download Music Abolfazl Fallah Chete Refigh Ashegh Man
دانلود اهنگ چته رفیق عاشق من از ابوالفضل فلاح با متن شعر و ترانه از سایت پلی نیو موزیک
برای دانلود آهنگ به ادامه مطلب مراجعه کنید …
متن آهنگ ابوالفضل فلاح چته رفیق عاشق من
چته رفیق عاشق من چرا سراغ اون که رفته رو داری بازم میگیری
اون برنمیگرده پیشت بسه دیگه بهونه گیری♪♬♯♫
اگه به فکر اون باشی یه روزی از غصه میمیری♪♬♯♫
ببین چه حال و روزی داری تموم زندگیت شده سه چا
دیشب دوباره تپش قلب گرفته بودم و واقعا نمیتونستم راحت نفس بکشم یه کیسه برداشتم توش نفس کشیدم تا بلکه فکرم روی تنفسم متمرکز بشه و تپش قلب دست از سرم برداره و موثر هم بود ولی کابوس شبانه ام سرجاش بود اما با شدت کمتر ولی بازم نتیجه اش شد گردن درد وحشتناکی که الان دچارشم :/ 
دلیلش میدونی چیه؟ فرفری چندروزه ازش خبری نیست و نمیدونم بهش پیام بدم یا منتظر بمونم بازم! آخه بار آخری که حرف زدیم گفتم ازش ناراحتم و اون گفت وقتی سرحال باشه جدی صحبت میکنیم و
اگر در آغاز کسب و کار اینترنتی هستید و قصد دارید از سیستمهای کسب درآمد شروع کنید، باید توجه کنید که زیر مجموعه ی دیگران نشید. این کار باعث میشه که مبلغ کل درآمدتون به خودتون اختصاص داشته باشه. راهکارشم سادست: رو لینک هایی که دیگران میدن کلیک نکنید. اون لینکا در حقیقت لینک جذب زیر مجموعه ی اختصاصی اوناس. که معمولا به چنین آدرسایی ختم میشن:example.com/?ref=123456789بازم اگه سوالی بود در خدمتم.
یه مدت پیش در وبلاگ دوستم ، بهشون گفتم که " گمونم چیزهایی که برای من عجیب و غیر قابل درک هست برای شما یه موضوع ساده و پیش پا افتاده است و حتی برعکس " ... البته اونجا صحبت سر موضوع دیگه ای بود و یه چند وقت قبلترش مشابه این داستان رو با دوست عزیز دیگه ای داشتم ،
 
بحث سر موضوعیه که ... خب ...  اینکه از کجا این بحث شروع بشه کمی سخته ، اینکه از چه موقعیتی هم نوشته بشه بازم سخته ... 
 
 
ادامه مطلب
موقع امتحانا ...
شعر خوندن و گشتن دنبال بیتی که دلت رو تو خودش حل کرده باشه ...
کار خوبی نیس!
درس بخونین !
....
بازم به امید چشمات...
بازم گذشتن از هر چی که مردم بهش میگن "خستگی"بهش میگن سردرد....
اینروزا مستم انگار ...سرم سنگینه انگار ...
یه مته میخواد که تکون بده مغزمو محکم ...
باورت میشه این روزا دیگه برای ازتو نوشتن که هیچ ...برای حرف زدن کلمه پیدا نمیشه تو سرم؟
مثلا "دم کنی"میشه: اون لامصبی نمیذاره بخار از این لامصب بیاد بیرون!
مامان میگه قاطی کردی ...نمیخ
میریم که کم کم شروع کنیم! این یکی دیگه پاک نمیشه!
 
خواستم شروع کنم همراه با زندگی. چیزی که پاک نمیشه. چیزی که شکی تو وجودش نداریم ولی خبری از وجودیتش موجود نیست. خبری هم نیست. دارم زندگی میکنم!
 
سعی میکنم توی وبلاگ هر وقت فیلم قشنگی دیدم یا آهنگ قشنگی شنیدم کتابی قشنگی خوندم، جمله ی قشنگی شنیدم بزارم. (همه ی اینا صرفا از نظر خودمه! تضمینی روی این نیست شما ازشون خوشتون بیاد :) )
 
 در عین حال چیزی به ذهنم رسید جالب بود (از نظر خودم) یا جالب نبود (با
اصفهان چند ساعتی است باران مقطعی میبارد. تمام بچه های محل دور هم جمع شده اند و به آسمان نگاه میکنند. وقتی چند قطره باران شروع به باریدن میکند، دست میزنند و شعر میخوانند.
خدایا این دلخوشی ها را از ما نگیر. خدایا؛ برای بچه های محله ما از آسمانت باران بفرست، نان بفرست. دلم میگیرد از این هوا، از این مردن...
تیره بختی هلاکم خواهد کرد. به قول آن شعر شاعر:
تیره بختی در وطن احساس غربت میکند...
*راستی دیشب خوابم برد. حدود 5 ساعت. بازم شکر. 
میگه ما ایرانیا  افسرده ایم چون همش میخایم ضجه بزنیم و ...  لذا اینا خودکشی میاره!
گفتم آخه به این بابا چی بگی؟ ... بازم حرفای کلیشه ای؟ ... ببین افسرگی و ... خودکشی توی مذهبیا بیشتره یا غیر مذهبیا و دورتر تر از مذهبیا؟
خلاصه دیدم حالم بهم میخوره از کسایی و حرفایی که بیخودی تنش بی مورد به جامعه تحمیل میکنه اونم با حرفای کلیشه ای شونصد سال پیش گفته شده و جواب داده شده.
به نام او
بازم مینویسم همونطور که در دفتر های خاطراتم نوشتم و در وبلاگ های قدیمی ام میدونم یه روز اگر عمری باشه بازم این نوشته هارو خواهم خوند و اون روز خیلی هاشو اصلا یادم نمیاد در چه حالی نوشتم امروز که اینو مینویسم اتفاق بزرگی رخ داد خیلی بزرگ
میدونم سالها ازش خواهد گذشت ولی فراموش نخواهد شد شاید روزی جراتشو کنم واضح ازش بنویسم ولی امروز اینو میدونم بیش از این دلم راضی نیست اگر عمری باشه وبلاگو کم کم مطالبشو تخصصی تر خواهم کرد و در مورد با
خب به این لحاظ هم تو این ده سال شبیه به میم شدم که هر وقت اندوهی عمیق دارم می‌گیرم می‌خوابم و بله الان ۱۰.۵ صبخ بعد از پایان و کات با ح است و من تازه از خواب بیدار شدم و به نحو عجیبی سنگینم. البته حالم بهتره. نمی‌تونم بگم گور باباش و نمی‌تونمم بگم تخممه هیچ، فعلا واسه ابله گفتنش ناراحتم و ترس دارم یه بار دیگه‌ای بیاد و من بازم شل کنم. کاش بلد بشم شل نکنم و جلوش وایسم. لعنت به این دل هرجایی ولی بالاخره که باید جلوش رو بگیرم که؟ خلاصه که امروز حمو
سلام.بابت اینکه یه مدت کارم تعطیل شده بود یه عذر خواهی به شما بدهکارم.اما به دلیل یه مشکلات خب نتونستم داستان بنویسم اما بازم کارمو شروع کردم و داستان زامبی ها قسمت دوم رو خیلی زود از همین سایت منتشر می کنم.توضیحی نیست بریم پیش داستان:
...اما ما انها را به بچه ها نمیدادیم،بلکه برای زنده ماندن شیر خشک میخوردیم.خیلی ناراحت کننده بود اما در اردوگاه قانونی وضع شده بود که اگر غذا کم آمد غذا را از افراد بالای ۶۰ سال بگیریم و به جوانتر ها بدیم و پیر مر
دیشب یه برگشت زدم روی مطالب اوایل وبلاگم و دیدم چقدر داغون بودم
البته خب به خودم حق میدم بحاطر اوضاعی که درگیرش بودم و حتی به خودم افتخار میکنم و دلم میخواد یه مدال بزرگ بندازم گردن خودم، دراین حدا...
اون اتفاقات و حالات لازم بودن که الان بشم این، یک نیمچه روانشناس عاشق که فقط داره به ساختن فکر میکنه و از روال جدید زندگیش راضیه، از مهر شروع کردم و از وقتی شروع کردم کلی اتفاقای قشنگ برام افتاده، من هنوزم میدونم اینجا تنها جایی که میشه بی مهابا
۵۱۴ – بیار باده بیار باده و بازم رهان زمخموری           که هم به باده توان کرد دفع رنجوری به هیچ وجه نتابد چراغ مجلس انس     مگر به روی نگار و شراب انگوری به سحر غمزه فتان هیچ غره مباش           که آزمودم و سودی … بیار باده – بیار باده و بازم رهان زمخموری – غزل — ۵۱۴
منبع : فالگیر
7 واقعیت دنیا :
1.شما نمیتوانید صابون روی چشمانتان بریزید
2.شما نمیتوانید موهایتان را بشمارید
3.شما نمیتوانید از بینی خود نفس بکشید، زمانیکه زبانتان بیرون است
.4.شما مورد سوم را انجام دادید!
5- ﺯﻣﺎﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﺪ،ﻓﻬﻤﺪ که شما هم میتوانید......!!
6- ﺍﻻﻥ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﺰﻧﺪ،ﺩﺭﺣﺎﻟﻪ ﺳﺮﺎﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺪ

7.برای دیگران share ﻨﺪ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺍﻻﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺪ!

سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا سیا س
متن آهنگ هوروش بند ادامه میدمت

بازم خاطره هامون اومد یادمچه قشنگ بود اون روزا باهممن تو یه گیتار و یه آهنگاون شب باد میزد لای اون موهاتکی تورو قد خودم میخواستکی تورو قد خودم میخواست ...از اون شبی که تو رفتی من چشام به دره چقدر ببینم عکساتو که خوابم ببرهاز اون شبی که تو رفتی من چشام به دره آخه مگه چند تا دل تو سینه یه نفرهباز خوابم برد تو ساحل چشای روشنت تو فکر خودم ادامه میدمتبازم میام به دیدنت ...بازم با تو دوباره دریا رو هوس کردم کی تورو با کسی
۱_چند شب پیش ساعت ۳ بود فکر کنم که برگشتیم خونه ، با داداشم جامونو توی حیاط پیش هم پهن کردیم ، اول با کرم ریزی هامون شروع شد و بعدم با تعریف خاطرات بچگیامون گذشت ، از ته دل قهقه میزدیم خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم 
۲_از امروز قرار بوده یه رژیم حجم رو شروع کنم که همین روز اولی کلیش نصف و نیمه شد ولی خب تا یک ماه دیگه باید یه فرم خوب به بدنم بدم 
۳_یادم افتاد به ساعت خریدنم ، رفتم با مامانم اینا ساعت بخرم تا من انتخاب کنم بابام و داداشم ساعت خر
باید شروع کنم به غر زدن از غذای سلف دانشگاه! البته چون همه این حرف رو میزنن دلیلی نداره من بازم تکرار کنم. دارم یه پادکست گوش میدم و سعی می‌کنم با خواب مقابله کنم، چون 5 دقیقه دیگه باید برم سر کلاس. تمرکز زیادی در حین گوش دادن به پادکست ندارم اما برای تمرین تمرکز گوش دادنش خوبه. کلاس ساعت 10 رو نرفتم چون اعصاب و روانم رو دوست داشتم. به جاش کمی درس خوندم و برنامه ریزی کردم. از نظر روحی خسته ام و نیاز به حرف زدن دارم؛ اما حتی نمی‌تونم با بهترین دوست
4ماه پیش بود.
مرداد یعنی.
یه پست گذاشته بودم در مورد تصمیماتم برا زندگیم که 2ماه قبلش نوشته بودم اینجا و بهش عمل نکرده بودم!
الان باز 5ماه از اون تایم میگذره و بازم دارم می نویسم در مورد همون.
الحق که کم کاری کردم.
آی خداجون.
به حق این شب عزیز.
به حق شب شهادت حضرت زهرا
بذار دیگه از این مرحله عبور کنم.
دلم برات تنگ شده.
می خوام پرواز کنم.
چقد رو زمین بمونم.
چقد نماز بخونم ولی همش رو زمین باشم.
بذا حس و حال بندگیت رو حس کنم.
نمی خوام عمرم تباه بشه.
خداااا
یکی از تفریحاتی که باهاش شبای خوابگاه رو سر میکنیمبحث در مورد ترقوه هامونه
یکی از بچه هامون خیلی در این زمینه ادعاش میشه و اونقدر این ترقوه شو کرده تو چشمم مون که اسمش رو گذاشتیم کلاویکلو(کلاویکل یعنی همون ترقوه)
الان که چو اومده بود تا منو دید گفت چه لاغر شدی و منم طبق معمول بعد از شنیدن این حرف رفتم جلو آینه یکم برا خودم ذوق کردم
الان بازم به مامان گفت نارنج چه لاغر شده و من بازم یواشکی پریدم جلو آینه
آمااااا
این دفعه یهو چشمم افتاد به ترقوه
به خود قویِ جسورِ مسلطِ منطقی این روزام افتخار میکنمبه خودِ نترسِ پرتلاشِ جنگنده ی طفلی این روزامخودی که تنهایی تحمل میکنهتنهایی می ایستهتنهایی میجنگهتنهایی از خودش، از تصمیم هاش، از انتخاباش دفاع میکنهخودی که نمیذاره اشکاش، بی موقع بریزه و هر چی رشته، پنبه شه!خودی که تنهایی بار چند نفر رو به دوش یکشه و دم نمیزنهخودی که میترسه، از امروز، از فردا، از آینده، از سرنوشتش...اما بازم میره جلو،اما بازم میجنگه!خودی که بغض داره اما با یه لیوان آب س
تو زیبایی؛ نه اون زیبایی که بعضیها در اندام و لب و گونه و ... میبینن. زیبایی تو طبیعی است، اصلاً خوشگلی تو معمولی نیست؛ یه چیز خاصه.
تو آرایش نمیکنی، خودت هستی، چون میدونی نیاز به آرایش نداری، چون به صورت ذاتی خودت خوشگلی. اینو شاید هر کسی نپسنده، اما من شیفته همین تو شدم، چون وقتی باهات هستم احساس داشتن یه چیز مصنوعی بهم دست نمیده.
تو خودت هستی، خودِ خودت. هیچوقت نخواستی نقش بازی کنی، همیشه رک و شفاف حرفت رو زدی. یکی از ویژگیهای منحصر به فردت هم
به نام خدای مهربون
1 بهمن 98
همیشه شروع حس قشنگی به همراه دارد
شروع هایت را به خاطر بیاور
شروع مدرسه و تحصیل...شروع سال جدید...شروع زندگی مشترک...شروع دوستی ...شروع فعالیت جدید و...
 
شروع همراه است با انگیزه... امیدواری ...هیجان...شورو شوق رسیدن
 
و امروز من همراه بود با تمام این حس های ناب
همراه بود با هدف گذاری های جدید که برای خود انجام دادم
همراه بود با تعهد هایی که به خود دادم
همراه بود با برنامه ریزی  
و در ادامه همراه با اقدام
تا در پایان این آغاز
شاید دو هفته یا یک هفته پیش بود نماز شب خواندم.
یادمه همین ماه رمضون قبلی بیشتر حس و حالشو داشتم.
تقریبا مطمئنم که بعضی کارهام باعث شد که توفیقشو تو این روزا از دست بدم.
ولی خب بازم بهت امیدوارم خدا.
ممنون که میذاری بازم با تموم روسیاهیم بتونم امیدوار باشم بهت.
جایی خوندم که گفته بود جوانی که می ترسد خواب بماند و نماز شبش قضا شود ، می تواند بعد نیمه شب یعنی 12 شب به بعد بخونه اون رو.
خوبه دیگه! یه ربع که بیشتر طول نمی کشه!
بسم الله...
آها!
این تیتر پس
های گایز ( یکی پیدا شه کلیشو بفروشه منو ببره وطنم آمریکا)
داشتم به این فکر می کردم اگه تو کشوری غیر از ایران بدنیا می اومدم بازم میومدم تجربی؟
انتخاب من چی بود؟پزشکی؟دندون؟دارو؟ شایدم حالم از این رشته ها بهم می خورد!
من پتانسیل پزشک شدن رو ندارم.چون روحیه اش رو ندارم.نمی تونم مرگ یک گربه رو
تحمل کنم من زیادی احساساتی ام! نمی تونم دیدن مرگ آدما رو به چشم ببینم و ببینم کاری
از دستم برنمیاد که براشون انجام بدم.اگه پزشکی و مشتقاتی که عرض کردم پول ن
دیروز خنجر کلی التماس کرد که باهاش برم آش یا سیب.خب آش انتخاب کردم در حالیکه ناهار یه ظرف پر خورشت بامیه داشتم!بازم جای همیشگی و بازم شله قلمکار....
تو راه خونه هم کمی....
وقتی می خواستم سوار شم دیدم دست چپشو گرفته .فکر کردم داره سکته می کنه.بهش زنگ زدم گفت خوبم!رفتم خونه و  تا یه ساعت خبری ازش نبود!بعدش گفت حالش بد شده و با آژانس رفته خونه.دوستش میاد دنبالش و میرن کلاس...
از اون طرف بابا هوس قرمه کرده بود .به یاد اسبق!دو پرس گرفتیم و خوردیم!بعدش پدر گ
خوشبختانه یا بدبختانه قبول نشدم :(
از اونجایی میگم خوشبختانه چون هیچوقت به حکمت خدا شک نداشتم و ندارم  ... برای همین ناراحت نشدم ...
من زحمت کشیدم نشد،  حالا نه به اون شدتی که تو ذهن شما ممکنه شکل گرفته باشه....
از اول که جوابمو دیدم فقط خندیدم چون برام غیر قابل باور بود قبول نشدنم ...
ولی احساس میکنم دعای بابام گرفت.... خلاصه پنج میلیون پرید از این بیشتر اعصابم خرد شده:/ (این پنج میلیون بعداز اعلام نتایج اولیه حرفش به شد ولی نشد دیگه )
یکی دیگه از مسائ
1-من از دوم دبیرستان که رفتم تجربی (و تنها دلیل تجربی رفتن من این بود که فکر میکردم فیزیک رشته ریاضی یه چیز خیلی خفنیه ولی زهی خیال باطل که با تجربی ها تقریبا هیچ فرقی نداره)از همون موقع اول امضام مینوشتم drmjns,سال اول که کنکور دادم اندازه جلبک درس خوندم و به جای درس خوندن تا دلتون بخواد وبلاگ دانشجوی پزشکی خوندم اونم ارشیوهای چندساله‌شون رو!!به خاطر همین خاطراتی که ازشون خوندم بعد سال اول دیگه پزشکی دوست نداشتم و به جاش به رشته ای به اسم بیوتکت
چرا روی داشته هام تمرکز نکنم؟چرا به این فکر نکنم که اوضاع خوبه؟ اونقدر ها هم بد نیست؟ اوکی فشار هست سختی هست. اما من الان دارم زبون دوم رو یاد میگیرم دارم کار مفیدی تو دانشگاه میکنم و دارم برای ی کشور دیگه اقدام میکنم. اینا همیشه آرزوهای من بودن. پس چرا خوشحال نیستم؟ شاید چون ی به قول المانیا خوک درونی دارم که دوس دارم مدام سرزنشم کنه و نداشته هام رو ببینه. مدام وایستاده اون بالا و به اشتباهام نگاه کنه. ی روش خوبی تو کتاب سیلی واقعیت بود که میگف
"بسم الله"
 
چقدر زود یک صبح شنبه دیگه رسید. 
این دقیقا همون شنبه ایه که قول دادی درس خوندنو شروع کنی... 
همون شنبه ای که به قول دادی داری بری باشگاه ... 
همون شنبه ای که امتحان کلیه داری و بازم نخوندی :)) 
- چرا کشتیش؟ 
+آقای قاضی! روزایی که هوا آلوده بود، ابتداییارو تعطیل میکرد اما انتظار داشت ما دانشگاهیا فتوسنتز کنیم!فکر کنم بچش هنوز ابتداییه!
-حق با توعه! ختم جلسه ...
اصلا ما مشهدیا چیمون از تهرانیا کمتره که همشون تعطیل شدن؟
 
خب من عکسهام رو دوباره دیدم و تونستم ۱۵ تا عکس رو در غالب یک مجموعه کنار هم قرار بدم با اون ایده و فکری که داشتم.هرچند قرار نیست تموم شده باشه تازه اول کاره که باید ادامه اش بدم و سعی کنم بهترش کنم. باید ببرمشون چاپ اینجوری نمیشه.  میرم کارای عقب مونده مثل زبان رو انجام بدم.امشب بازم بیدار میمونم و کتابمو شروع میکنم. دلم میخواد برادران کارامازوف رو بخونم. سونتاگ حسابی ازش تعریف میکرد. نمیتونم صبر کنم.
موضوع پست امروز من خیلی خسته ام این روز ها است واقعا هم همینه موضوعی است که خیلی من را ناراحت می کند اونم اینه که وقتی معلمی درسی یا امتحانی ازم میگیره یا می پرسه اگه شفاهی باشه همه دانش اموزان میگن این چقدر حفظ می کنه به قول امروزی چقدر این خر خونه یا میگن این برگه ها رو در ابجوش ریخته و قرقره کرده و خورده یعنی شده ابروی من رو در کلاس ببرن یعنی از هر نفر یک نفر جمله میگن یعنی ما که 30 نفر در کلاس هستیم همشون یک جمله حرف می زنن این من رو خیلی ازرده
موضوع پست امروز من خیلی خسته ام این روز ها است واقعا هم همینه موضوعی است که خیلی من را ناراحت می کند اونم اینه که وقتی معلمی درسی یا امتحانی ازم میگیره یا می پرسه اگه شفاهی باشه همه دانش اموزان میگن این چقدر حفظ می کنه به قول امروزی چقدر این خر خونه یا میگن این برگه ها رو در ابجوش ریخته و قرقره کرده و خورده یعنی شده ابروی من رو در کلاس ببرن یعنی از هر نفر یک نفر جمله میگن یعنی ما که 30 نفر در کلاس هستیم همشون یک جمله حرف می زنن این من رو خیلی ازرده
 
بازم هوای خونمون عطر نفس هاتو می‌خوادصد تا سبد ترانه و قصه شبهاتو می‌خواد
اشکای دونه دونتون گوشه چشماتون رٙوونخونه هنوز تو رو می‌خواد مادربزرگ مهربون
چادر نماز گُل گُلی سر بُکنی توی حیاطواسه تموم بچه‌ها کلوچه رو کنی بساط
سماورت تموم روز خنده کنون قل می‌زنهعطر چاییت به دلهامون یواشکی پل می‌زنه
بازم صلوة ظهر شده تسبیح و مُهرتو بیارتٙهِ نمازت واسه ما کمی دعا بزار کنار
شنگول و منگول تو رو هنوز به یادم میارمشب هنوزم با قصتون سر روی بالش م
موضوع پست امروز من خیلی خسته ام این روز ها است واقعا هم همینه موضوعی است که خیلی من را ناراحت می کند اونم اینه که وقتی معلمی درسی یا امتحانی ازم میگیره یا می پرسه اگه شفاهی باشه همه دانش اموزان میگن این چقدر حفظ می کنه به قول امروزی چقدر این خر خونه یا میگن این برگه ها رو در ابجوش ریخته و قرقره کرده و خورده یعنی شده ابروی من رو در کلاس ببرن یعنی از هر نفر یک نفر جمله میگن یعنی ما که 30 نفر در کلاس هستیم همشون یک جمله حرف می زنن این من رو خیلی ازرده
دانلود اهنگ هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم همین دیشب بازم خوابتو دیدم (مهراد جم) کیفیت 320
دانلود اهنگ مهراد جم هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
دانلود هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
دانلود آهنگ مهراد جم شیک و پیک (هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم) | کیفیت ... دانلود آهنگ جدید مهراد جم شیک و پیک ♫ دانلود اهنگ تورو دیده ردداده قلبم ♫ آهنگ دلم میخواد یه جای شیکو پیکو از مهراد جم به همراه تکست و بهترین ...دانلود آهنگ مهراد جم به نام شیک و پیک - رز موزیک
دانلود آهنگ جدید غمگین و احساسی به نام از اون شبی که تو رفتی من چشام به دره از هوروش بند با کیفیت بالا 320 لینک مستقیم mp3 موزیک صوتی همرا با متن ترانه
Ahang az on shabi ke to rafti man chesham be dare az Hoorosh Band
دانلود آهنگ از اون شبی که تو رفتی من چشام به دره هوروش بند
باز خوابم برد تو ساحل چشمای روشنت
تو فکر خودم بازم میام به دیدنت
بازم با تو دوباره دریا رو هوس کردم
کی تورو با کسی عوض کردم تو نکن از تو دلت پرتم
از اون شبی که تو رفتی من چشام به دره
چقدر ببینم عکساتو که خوا
اینطوریه که خونه همچنان بوی رب میده و خواهرم از در که وارد میشه تا موقع رفتن میگه اینجا بوی گندیدگی میده. نمی‌دانم راه‌حل چیست. اسپری هم می‌زنم، ولی وقتی میره، بازم بوی رب هست. اسپند هم تو برنامه‌م هست، ولی هنوز وقت نکردم :)) اگه بخوام بازم رب درست کنم باید تو حیاط اجاق بذارم.
گفتم که شما تو آشپزخونه‌ی بی‌هود همچین کاری نکنین یه وقت.
یک نفس با ما نشستی، خانه بوی رب گرفت!
خانه‌ات آباد، کی به خانه زاب گوجه رب گرفت؟
+ این روزا خودمو مجبور به نوشت
دانلود آهنگ ساقی تموم شد می بریز بریز ساقی بازم بریز ( محلی کامل و رایگان ترکی )
Saghi tamom shod mei beriz
دانلود آهنگ ساقی تموم شد می بریز بریز ساقی بازم بریز ( محلی کامل و رایگان ترکی )
ساقی تموم شد می بریز بریز ساقی بازم بریز
مگه خونه خراب ندیدی اگه ندیدی پس بریز وای
ببین حال و روز بدم من دارم تنها جون میدم
آهنگ ساقی ساقی ای ساقی از هایده
سخته شکستن یه مرد از دست این بخت بدم وای
دولدور ضامنو دولدور ساقی دولدور چون چوخ تن میه
danlvd ahng saghi tmvm shd mi briz briz saghi bazm briz
موضوع پست امروز من خیلی خسته ام این روز ها است واقعا هم همینه موضوعی است که خیلی من را ناراحت می کند اونم اینه که وقتی معلمی درسی یا امتحانی ازم میگیره یا می پرسه اگه شفاهی باشه همه دانش اموزان میگن این چقدر حفظ می کنه به قول امروزی چقدر این خر خونه یا میگن این برگه ها رو در ابجوش ریخته و قرقره کرده و خورده یعنی شده ابروی من رو در کلاس ببرن یعنی از هر نفر یک نفر جمله میگن یعنی ما که 30 نفر در کلاس هستیم همشون یک جمله حرف می زنن این من رو خیلی ازرده
کار رسید به جنگ تن به تن ... اولین نفر از سپاه دشمن جلو اومد ... (خیلی معروف بود ، برا خودش بزن بهادری بود ، همه می شناختنش ... اسمش که میومد مو به تن همه سیخ میشد ... ) وسط میدون که رسید شروع کرد رجزخونی کردن و حریف طلبیدن ... همه سپاه خودی داشتن به هم نگاه میکردن و کسی جرات نداشت از جاش تکون بخوره ، چه برسه بخواد بره میدون ... حیدر که جثه ی کوچیکی هم داشت و سنش هم زیاد نبود وقتی دید همه ترسیدن رفت پیش فرمانده و گفت : لطفا بهم اجازه بدید برم میدون ... فرمانده
من دختری 29 ساله ام، نه کار دارم نه ازدواج کردم، دو سال پشت کنکور موندم، آخرش هم رشته ای که دلم میخواست قبول نشدم، بعد لیسانس هم یه سال دیگه برای کنکور سراسری خوندم، بازم قبول نشدم، دو سال و نیم رفتم سر کار و الان یک و سال نیمه بیکارم.
میخوام گذشته م رو بریزم دور و از نو شروع کنم میشه؟، کمکم میکنید. خیلی سرخورده شدم و اعتماد به نفسم رو از دست دادم. از من کوچیکترها کار دارند، زندگی دارند، موفق شدند، همه ش خودم رو با اون ها مقایسه میکنم و گریه میکن
 
دانلود آهنگ بازم ببخشمت حامد نیک صفت



دانلود آهنگ بازم ببخشمت حامد نیک صفت Download Bazam Bebakhshamet song by Hamed Niksefat دانلود آهنگ حامد نیک صفت بازم ببخشمت با دو کیفیت 320 و 128 همراه با پخش آنلاین آهنگ از صدا دانلود.
دانلود آهنگ بازم ببخشمت حامد نیک صفت
 
دانلود آهنگ کاش بازم میومدی علی رنجبر



دانلود آهنگ کاش بازم میومدی علی رنجبر Download Kash Bazam Miyoomadi song by Ali Ranjbar دانلود آهنگ علی رنجبر کاش بازم میومدی با دو کیفیت 320 و 128 همراه با پخش آنلاین آهنگ از صدا دانلود.
دانلود آهنگ کاش بازم میومدی علی رنجبر
دانلود آهنگ جدید مهراد جم به نام شیک پیک
متن آهنگ شیک پیک مهراد جم
تو رو دیده رد داده قلبم
نباشی میمیرم حتما …♪
آخه یه جایی ، از قلبمو زدی …♪
که نزده بود هیچکی قبلا
♫♫♫
دلم می خواد یه جای شیک و پیکو …♪
تو باشی و تو ، باشی و من و یه موزیک هیتو …♪
زبونم بگیره
بخوام بگم میخوامت
♪♪♪ ♫♫♫ ♪♪♪
میمیرم ، من بگی بی تو …♪
هنوزم یه تار موتو به دنیا نمیدم
همین ، دیشب بازم خوابتو دیدم …♪
چشام قفلی زده بازم رو عکسات
نیاد روزی که ، چشماتو نبینم
هنوزم
حالا که دارم میبینم همه مایی که اینجاییم (استثنا پیدا میشه یهو نیاین منو بخورین!) تو سایه ایم
ینی یجورایی توی جامعه توی دانشگاه و مدرسه توی فامیل (این فرق میکنه ولی بازم...) توی جمع دوستامون فرد مهمی نیستیم
کسایی نیستیم که خیلی دیده شده باشیم و یا به قول خودمون تو دید باشیم
هممون تو سایه ایم و سر به زیر (خیلیییی) کار خودمونو انجام میدیم
دنبال این نیستیم که همه بشناسنمون و همه کاره باشیم (بازم استثنا پیدا میشه)
ادامه مطلب
یافتن جملاتی برای شروع سخنرانی یکی از بزرگترین مشکلات برای کسانی است که قصد دارند یک سخنرانی ارزشمند داشته باشند.
برای شروع سخنرانی معمولا سوالاتی مانند " اولین جملات ما چه باشد و جملاتی که برای شروع سخنرانی استفاده می‌شود چیست؟" در ذهن جاری می گردد
به صورت کلی اولین جملاتی که می‌توانیم در شروع سخنرانی بگویم به چند دسته زیر تقسیم می‌شود:
شعر، نام خدا، آیه و یا حدیث، جمله زیبا،  بدون مقدمه شیرچه در سخنرانی
این فایل شامل بیش از 300 شعر
امروز چقدر هوا خوبه امروز چقدر من خوش حالم امروز چقدر زیبا میبینم و چقدر خوشتیپم توی این پیرهن آبی
امروز چقدر راحت از چشمای دخترا به دلشون مهمون میشم
امروز چقدر حال دلم سنگی و آبشاریه و چقدر جادوی عجیبی اطرافم داره
امروز چقدر عاشق هست و چقدر بعد از ظهر مثل بهشت آبیه
امروز همه میخندن و همه میمیرن واسه دیدن هم
امروز کارمو میکنم و چقدر باهاش حال میکنم 
امروز پاهامو میذارم توی آب و چقدر غزل توی سرمه
امروز چقدر خوبه ولی باید گذاشتشو رفت چون اومد
این متن حرف ها تنهایی من هست لزومی نداره وقتتون برای خوندنش بذارید..اگر هم‌ برای خوندن وقت گذاشتید بازم ممنونم.
 
چند سال پیش دوستم از خودکشی حرف میزد از هر فرصتی برای امیدوار کردنش به زندگی استفاده کردم...حتی بخاطر من پروفایل های غمگین چند سال نمیذاره...اون موقع به من گفت من خیلی خوشبختم که تو دارم و کاش همیشه واسم بمانی منم با یک لبخند ریز گفتم هر زمان مشکلی داشتی بیا و فقط به خودم بگو اگر از من کاری بر نیاد باز حرف هات می شنوم و همیشه واست وق
خوشبختانه یا بدبختانه قبول نشدم :(
از اونجایی میگم خوشبختانه چون هیچوقت به حکمت خدا شک نداشتم و ندارم  ... برای همین ناراحت نشدم ...
من زحمت کشیدم نشد،  حالا نه به اون شدتی که تو ذهن شما ممکنه شکل گرفته باشه....
از اول که جوابمو دیدم فقط خندیدم چون برام غیر قابل باور بود قبول نشدنم ...
ولی احساس میکنم دعای بابام گرفت.... خلاصه پنج میلیون پرید از این بیشتر اعصابم خرد شده:/ (این پنج میلیون بعداز اعلام نتایج اولیه حرفش پیش اومد ،ولی نشد دیگه )
یکی دیگه از
دست به قلم شدم که شروع کنم اما موندم که از کجا شروع کنم، موندم اول از چی بنویسم، از کجا بنویسم، که همه چیز برام شروع بود، هر لحظه شروع بود، هر مکان شروع بود و هر قدم شروعی بود.
شروع از اون جایی بود که فهمیدم چقدر کم طاقت و کم تحملم در برابر سختی هایی که شاید یک هزارم سختی های اهل بیت حسین(ع) نبود؛ شروع از اونجایی بود
ادامه مطلب
انگاری عاشق شدم دوباره
عاشق چشمایی که جادو داره
دل واسه دیدن تو بیقراره
دیوونم میکنی با یه اشراه
آسمون واسمون داره میباره
 
چتر تو عطر تو داره میاره
تو که قراره بیای بیقراره
اونی که تو شدی دارو ندارش
به سرم میزنه بازم هواتو
قدم زدن زیر بارون تنهایی با تو
عزیزه واسه من این خاطره هاتو
میخرم تا ابد ناز نگاه تو
پشت چراغ های سبز خیابون
پیشتم تا ته خستگی هامون
با تو قدم زدن زیر بارون
خیسه دوباره دوتایی موهامون
شیرینه دیدنت همیشه پیشم
کاشکی بمونی ت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها